غزلی برای امام حسن مجتبی شاعر : دکتر عارفه دهقانی
تربتش عطر کربلا دارد
غربتش روضه ی رضا دارد
گنبدش ، آسمان...طلایش، نور
روزها گنبد طلا دارد
هرچه در چَنته دارد این
دنیا
از کرامات مجتبا دارد
"ای کریمی که در خزانه ی غیب..."
مور هم چشم بر شما دارد
تا که دست شماست بر سرِ
ما
همه عالم نظر به ما
دارد
زَهره ی زهر ریخت پیش
لبت
لعل تو حکم کیمیا دارد
آنچه از دل به لب
برآوردی
رنگِ سیلیِ کوچه را
دارد
متهم، زهر نیست! میدانی
لخته ها از چه ماجرا
دارد